با سلام
دوستان عزیز اگر کسی تفاوت منکر و فحشا رو میدونه لطفا توضیح بده.
ممنون
با سلام
دوستان عزیز اگر کسی تفاوت منکر و فحشا رو میدونه لطفا توضیح بده.
ممنون
از تلویزیون برای ضبط [نمایشنامه] ابوذر آمده بودند. حسابی ذوق کرده بودم. با خودم گفتم اگر دکتر بفهمد خیلی خوشحال میشود.
اما دکتر تا خبر را شنید، رنگ از رخسارش پرید. گفت: غلط میکنند!
خیلی جا خوردم. گفتم: آخه... مگه چی میشه؟
کارد میزدی خونش در نمیآمد. گفت:
- این کار تطهیر رژیمه. ابوذر مال ماست نه تلویزیون شاهنشاهی.
شب وقتی کمی آرام شد به اطاقم آمد. با لحنی که حالا شبیه صدایش سر کلاس بود، گفت:
- قبلاً هم چند بار خواستند برم تلویزیون واسه درس و سخنرانی. اما پسر! اگه تو تلویزیون به شاه و رژیم هم فحش بدی خودت رو خراب کردی. کافیه بعد از سخنرانی من #گوگوش پخش کنند. آن وقت من و گوگوش تفاوتمان در چیست؟ من و حرف من به اندازه او پایین می آید.
#علی_شریعتی
نگاهی به زندگی و مبارزات دکتر علی شریعتی
الهام یوسفی
#کتاب_دانشجویی
صفحه ۷۸.
✳️ مرحوم #شریعتی مهمترین کارش این بود که تفکر و اندیشه اسلامی را در سطح جوانها به صورت وسیعی مطرح کرد. خصوصیاتی در شریعتی بود که برای جوانها جالب بود و حقیقتاً ارزشهایی بود برای دکتر. او یک انسان تلاشگر در راه عقیده و فکر اسلامی، خستگی ناپذیر و ارعاب ناپذیر بود. وجودی بود که در یک مقطع زمان، واقعاً به وجود او نیاز بود و خلأیی را پر کرد. یقیناً کار او اگر فارغ از بقیه تلاشهایی که در جامعه انجام میداد، مورد ملاحظه قرار بگیرد، یک کار کاملی نخواهد بود. اما در کنار تلاشهایی که آن روز انجام میگرفت، حقیقتاً یک جریان برای گسترش #فکر-اسلامی بود. رابطه ذهنی شریعتی با #روحانیت یکی از ظریفترین و کشف نشدهترین ابعاد شخصیت او میباشد.
شریعتی برخلاف آنچه درباره او گفته میشود و هنوز هم عدهای خیال میکنند، نه فقط ضد روحانی نبود، بلکه عمیقاً مؤمن و معتقد به رسالت روحانیت بود. و نسبت و روابط او با روحانیت، همان چیزی است که گفتم. او میگفت که روحانیت یک ضرورت است، یک نهاد اصیل و عمیق و غیر قابل خدشه است و اگر کسی با او مخالفت بکند، یقیناً از یک #آبشخور_استعماری تغذیه میشود.
#سیدعلی_حسینی_خامنه_ای
#علی_شریعتی
نگاهی به زندگی و مبارزات دکتر علی شریعتی
#الهام_یوسفی
#کتاب_دانشجویی
صفحه ۹۲.
⬅️ من اساساً اصطلاح «روحانیت» را یک اصطلاح اسلامی
و شیعی نمیدانم و معتقدم این اصطلاح اخیراً از مسیحیت گرفته شده و در متون اسلامی
ما چنین کلمهای بدین معنی نیامده است؛ بلکه در اسلام بهجای روحانی و جسمانی، ما عالِم
داریم و متعلم. بنابر این بهجای #روحانی باید گفت « #عالم_اسلامی»...
⬅️ و اما راجع به «علمای اسلامی»، این را میخواهم ادعا کنم و دهها قرینه و نمونه عینی بر اثبات آن دارم، که از میان نویسندگان و سخنرانان و حتی علما و فضلای معاصر، هیچکس – البته در حد امکانات و نوع کار و کاراکتر خودش – به اندازه من افتخار دفاع جدی و مؤثر عملی و فکری از این جامعه گرانقدری که امید بزرگ و سرمایه عزیز ماست، نداشته است. دلیل؟ ...
برای مشاهده ادامه مطلب روی اون فلش زرد بالا سمت چپ زیر تاریخ کلیک کنید
با آغاز دوران غیبت بزرگ و خاتمه کار نُواب انتصابی - که امام به وسیله آنها، در نهان، بر مردم خویش حکم میراند، و مردم از طریق این بابهای تعیین شده، با شخص رهبر تماس داشتند و وظیفه اجتماعی خود را از او کسب میکردند و حقیقت اعتقادی مذهب خویش را از او میپرسیدند - رابطه قطع می شود و مسئولیت امام به مردم واگذار میشود و دوران انتصاب پایان میگیرد و عصر "انتخاب" فرا میرسد.
"توقیع (فرمان) ِ مشهور امام –که پیش از ورود به دوران "غیبت بزرگ" صادر شده است- نظام ویژهای را که جانشینِ نظامِ "امامت" میشود، بدینگونه اعلام میدارد:
⬅️ فامّا الحَوادث الواقِعَه، فارجِعوا فیها اِلی رُواةِ احادیثُنا، فَانّهُم حُجَتی عَلَیکُم وَ اَنا حُجَتُ الله عَلَیهِم (اما دربارۀ پدیدهها و رویدادهایی که در مسیر زمان و در طی تحولات و تغییرات اجتماعی وقوع مییابد، به راویان سخن ما - دانشمندان و متفکرانی که به سخنان ما، هم دانایند و هم آشنا - رجوع کنید، که آنان حجت منند بر شما و من حجت خدایم بر ایشان).
✅ اما اینها چه کسانیاند؟ و چگونه و چرا انتخاب میشوند؟
برای مشاهده ادامه مطلب روی اون فلش زرد بالا سمت چپ زیر تاریخ کلیک کنید
متن پیش رو گفتگویی است که اگرچه توسط خبرگزاری فارس با دکتر بیژن علدالکریمی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد و دکتر محمدامین قانعی راد رئیس انجمن جامعه شناسی ایران انجام شده است، اما ظاهرا به سبب انتقاداتی که از سیاست ها و عملکرد شورای انقلاب فرهنگی در آن شده است، لحظاتی پس از انتشار از خروجی آن حذف شد .
برای مشاهده
ادامه مطلب روی اون فلش زرد بالا سمت چپ
زیر تاریخ کلیک کنید
نزدیکای عید بود. کارهام را راست و ریست کردم، نامههای آخر را تایپ کردم، رفتم پیش وزیر برای خداحافظی آخر سال. عیدی به همه سکه پهلوی داد. از من پرسید چند تا بچه دارم. تا شنید پسر دارم گفت: «چند سالشه؟»
گفتم:«تازه دبیرستانش تموم شده.«
گفت: «چه بهتر. مثل یه مادر دنیا دیده باهاش صحبت کنین و ... راضیاش کنین بیاد من ببینمش.«
گفتم: «بابتِ؟«
گفت: «شما این جا گردن من خیلی حق دارین. میخوام هر کاری از دستم برمیآد، برای خودتون و پسرتون بکنم. اولین قدم هم اینه که بورسیه نفتمونو تقدیم آقا پسرتون کنم.«
برای مشاهده
ادامه مطلب روی اون فلش زرد بالا سمت چپ
زیر تاریخ کلیک کنید
مولای لقمان به او دستور داد که در زمینش، برای او کنجد بکارد؛ ولی او جو کاشت. وقتی زمان درو فرا رسید، مولا گفت: چرا جو کاشتی، در حالی که من به تو دستور دادم که کنجد بکاری.
لقمان گفت: «از خدا امید داشتم که برای تو کنجد برویاند.»
مولایش گفت: مگر این ممکن است؟
لقمان گفت: «تو را میبینم که خدای متعال را نافرمانی میکنی، در حالی که از او امید بهشت داری؛ لذا گفتم شاید آن هم بشود.»
آنگاه، مولایش گریست و به دست او توبه کرد و او را آزاد ساخت.۱
۱. #محبوب_القلوب: جلد ۱، صفحه ۱۹۷.
#محمد_محمدی_ری_شهری
با همکاری #مهدی_غلامی
#حکمت_نامه_لقمان
#جعفر_آریانی
نشر دارالحدیث
صفحه ۵۴.
امام خمینی (ره): آنقدر صدمهای که اسلام از یک "آخوند فاسد" میخورد، از محمدرضا [شاه] نمیخورد! در روایات هست که آخوند فاسد و ملاّی فاسد در جهنم، از بوی تعفنش اهل جهنم در عذاب هستند. در این دنیا هم از بوی تعفن بعض از آخوندهای فاسد، دنیا در عذاب است.
ما طرفداری از عمامه نمیکنیم؛ ما طرفداری از اسلام میکنیم. این اسلام پیش شما باشد، معظم هستید. پیش هر کس باشد، معظم است.
عمل نکردن به اسلام و خیانت کردن به اسلام [از] معمم باشد بدتر است از آن کسی که غیرمعمم باشد؛ برای اینکه ضررش به اسلام بیشتر از دیگران است... و این کلمه را من بگویم، خدای متعال میداند که من نسبت به آخوندهای فاسد آنقدر شدید هستم که نسبت به سایر مردم نیستم.
ساواکی پیش من محترمتر است از آخوند فاسد!
#سید_روح_الله_موسوی_خمینی
#امام_خمینی
#صحیفه_نور
جلد ١٠، ص ٢٧٩.
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹شهید سید مجتبی نواب صفوی🌹
💠شجاعت 💠
قرار شد با شاه ملاقاتی داشته باشد. همان روز ملاقات ، مطلبی بر علیه حجاب در روزنامه ها چاپ شده بود. قبل از اینکه پیش شاه برود درباریان می خواستند آداب و رسوم و تشریفات در حضور شاه بودن را یاد او بدهند !!! و هر بار او با قاطعیت میگفت: "خودم بلدم چطور رفتار کنم!" وقتی داخل شد ... صدای روی میز کوبیدن آمد !
ایشان محکم روی میز میکوبید و میگفت: "مگه مسلمون نیستین ؟! چرا میزارین این مطالب چاپ بشه؟!" و کلی از نحوه اداره کردن کشور انتقاد کرد و رفت . بعد از رفتنش شاه مضطرب شده بود. گفت :" این سید! مثل یک افسری که با سرباز زیر دستش صحبت میکنه با من صحبت کرد! اصلا انگار نه انگار که شاهی هست!"
خدایا جسارت مقدس نواب به ما عطا بفرما !
راوی : محمود جم
کتاب "به یاری خداوند توانا" ص55