برخورد کریمانه

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

 

 

یکی از دوستان می گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوه های اطراف تهران رفته بودند، با دختر و پسری دانش جو برخورد می کنند که از حیث ظاهر وضع مناسبی نداشتند و تصور می کردند که آقا دستور دست گیری آنها را خواهد داد، ولی بر خلاف تصور آن دو، مقام معظم رهبری با آنها احوال پرسی و از شغل و فامیل بودنشان سؤال کردند. آن پسر وقتی با خُلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت که ما دوست هستیم. آقا ابتدا درباره ورزش با آنان صحبت کردند و بعد هم فرمودند: بد نیست صیغه محرمیت میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید و به آنها پیشنهاد دادند که اگر مایل بودند در فلان تاریخ بیایند تا شخصاً عقدشان را بخواند. آن دو خداحافظی کردند و رفتند و بعد از مدتی طبق قرار همراه خانواده خود به محضر آقا رسیدند و آقا عقد آنها را جاری کردند.

 

به نقل از: محمد امین نژاد، آب، آیینه، آفتاب، ص 56