خط خطی های سیاسی و فرهنگی یک دانشجو

۱۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

نماینده ولی فقیه در سپاه : دولتیان گذشته حق شرکت در انتخاب را ندارند !

1392/2/6

عبرت نیوز: نماینده ولی فقیه در سپاه حضرت محمد رسول الله (ص) با تاکید بر اینکه بسیج و سپاه با هیچ جریان خاصی کار ندارد، گفت: آنهایی که بعد از تمام شدن دولت‌شان بعد از هشت سال تنها آب به آسیاب دشمن ریخته‌اند جزء سلایق مختلف نیستند، آنها معاندین هستند و نمی‌توانند در انتخابات شرکت کنند.


برای مشاهده ادامه مطلب روی اون  فلش زرد بالا سمت چپ زیر تاریخ کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خطاط

روایت/ مقدمه اجابت دعا و پاداش انفاق در راه خدا

بسم الله الرحمن الرحیم

 

راوی می گوید: امام صادق علیه السلام عرض کردم: دو آیه در کتاب خدا وجود دارد که آن دو را می جویم ولی نمی یابم.


برای مشاهده ادامه مطلب روی اون  فلش زرد بالا سمت چپ زیر تاریخ کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خطاط

داستان چپق و باروت به جای توتون !

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بابا می گفت در دوسالگی پدر ومادرش را از دست داده بود ودایی اش اورا بزرگ کرده است وچون ته تغاری بوده همه خصوصا دایی خیلی خاطرش را میخواسته اند. باباخاطرات زیادی از دایی داشت. می گفتدایی چون شکار چی بود، مراهمیشه همراه خودش به کوهستان می برد. اوکه عادت داشت چپق بکشد، مدام ازمن میخواست تا آن رابرایش آماده کنم. من از دست چپق چاق کردن او ذلّه شده بودم. نمی دانستم چه کار کنم دست از سرم بردارد. یک بار، مقداری باروت از تفنگش را برداشتم وتوی چپق ریختم کمی توتون هم رویش گذاشتم وبه دست دایی بینوایم دادم. دایی که با دوستانش گرد آتش نشسته بودند، چپق را روشن کرد کمی بعد آتش به باروت ها که رسید چپق ترکید و ریش سیبیل دایی را سوزاند خنده جمع به هوا رفت من از ترس فرار کردم وبالای درختی پنهان شدم دایی از یک طرف خیلی عصبانی بود وازطرف دیگر می ترسید حیوانات وحشی کوهستان مرا بدرند. دنبال من می گشت وفریاد می زد بیا کاری به کارت ندارم از ان به بعد دایی دیگرچپقش را خودش چاق میکرد.

 

برگرفته از کتاب (دا) بخش اول صفحه 19

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خطاط

جنگی که در آن سه میلیون ایرانی به دست اعراب کشته شدند!

بسم الله الرحمن الرحیم

 

این متن رو به دقت تا اخر بخونید👇👇👇👇

 

جنگ ترک الجبلین که در آن سه میلیون ایرانى به دست اعراب کشته شدند چه بود؟😮

 

راستش اصلا چنین جنگی وجود نداره و این اسمو من از خودم در اوردم😄

 

ولی برای حرفم منبع دارم: کتاب تاریخ طبری،جلد سوم، صفحه 567

برای مشاهده ادامه مطلب روی اون  فلش زرد بالا سمت چپ زیر تاریخ کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خطاط

داستان حضرت آدم و سه سیاه و سه سفید!

بسم الله الرحمن الرحیم

 

گویند: حضرت آدم (ع) نشسته بود، شش نفر آمدند. سه نفر طرف راستش و سه نفر دیگر طرف چپ وی نشستند. از اینها سه نفر سفید و سه نفر سیاه بودند.

 

آدم به یکی از سفیدها که سمت راست او نشسته بود، گفت: تو کیستی؟ گفت: عقلم. فرمود: جای تو کجاست؟ گفت: مغز.

 

از دومی پرسید: تو کیستی؟ گفت: مهر هستم. آدم (ع) پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: در دل.

 

از سومی پرسید: تو کیستی؟ گفت: حیا هستم. آدم (ع) سؤال کرد: جای تو کجاست؟ گفت: در چشم.

برای مشاهده ادامه مطلب روی اون  فلش زرد بالا سمت چپ زیر تاریخ کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خطاط

بررسی دقیق «نفوذ» در کلام رهبری

بسم الله الرحمن الرحیم

نگاهی دقیق تر به «نفوذ» در کلام حضرت آقا

مقدمه

واژه نفوذ زمانی برای ما اهمیت پیدا می کند که در سخنرانی رهبر معظم ایران تبدیل به یک کلید واژه می شود. وقتی حضرت آقا در سخنرانی خود مردم و مسئولان را از نفوذ دشمن در کشور بیم می دهد. بدیهی است که وقتی آیت الله خامنه ای سخنی را خطاب به مردم و مسئولان می گوید، آن سخن حساب شده است چرا که کانال هایی که به رهبری اخبار موجود در ایران و خارج از ایران را می رسانند متعدد و معتبر و دقیق اند؛ علاوه بر این رهبری در زمینه های مختلف علمی از جمله سیاست تبحر دارد پس اگر حضرت آقا در مورد خطری حرفی می زند  پس آن خطر واقعا در کمین است.

برای مشاهده ادامه مطلب روی اون  فلش زرد بالا سمت چپ زیر تاریخ کلیک کنید

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خطاط

تحلیل انتخابات 94

بسم الله الرحمن الرحیم

چرا از میدان به در شدیم؟

بررسی علت باخت اصولگرایان در انتخابات تهران

 

 این روزها بازار انتقادها به نتایج انتخابات داغ است و من نیز این فرصت را مغتنم شمرده و بر آن شدم که تا تنور داغ است نان را بچسبانم. البته این انتقادها برای هیچ‌کس نان نمی‌شود پس بهتر است بگویم تا تنور داغ است انتقاد را بچسبانم گرچه برخی از متخصصان و سیاسان و منتقدان چنان انتقادهای داغی دارند که اگر تنور هم داغ نباشد با یک تخریب یا تیتر جنجالی انتقادشان را طوری داغ می‌کنند که پس از چسباندن انتقاد در تنور جامعه آتشی به پا می‌شود که خود انتقاد هم می‌سوزد و تنها تأثیرش این است که شعله‌هایش جامعه را می‌سوزاند. قطعاً خود این جامعه که در حال سوختن است بی‌تقصیر نیست و تقصیرش جز کم‌سوادی سیاسی نیست اما حالا زمان انتقاد از مردم نیست؛ آن‌ها فقط غافل‌اند، همین!

صورت مسئله

پیروزی اصلاح‌طلبان و باخت ما اصولگرایان در پایتخت و در انتخاباتی که گذشت، عده ای را شاد کرد و خشم عده‌ای را برانگیخت. آن‌هایی که شاد شدند در شادی خود بمانند اما آن‌ها که از این نتیجه ناراحت‌اند چه کنند؟ افسوس بخورند و از انتخاب مردم خشمگین باشند و به فکر تبلیغات بیشتر برای انتخابات بعد و یا کمین برای مچ‌گیری جناح اصلاح‌طلب؛ همین و بس! اما آیا این کافی است؟ آیا وقت آن نشده که با فکر کردن به گذشته خود سعی در ساختن آینده کنیم؟ بهتر نیست به‌جای اینکه فقط و فقط مردم را مقصر بدانیم و در تحلیل ها و سخنان خود مردم را به چه و چه تشبیه کنیم نیم‌نگاهی هم به خود و سوابق گذشته‌مان بیندازیم؟ ببینیم چه کردیم که مردم از ما ناراضی اند؟

 

اشکال کار کجاست؟

بدیهی است که انتخاب بیشتر مردم بر اساس ظاهر و با توجه به گفته‌های هریک از جناح‌ها است. این در حالی است که اصلاح‌طلبان با استفاده از سخنان و وعده‌های لعاب‌دار هوش از سر مردم می‌برند و اصل را برجذب مردم گذاشته‌اند و مشکل اینجاست ‌که من و توی دلسوز نظام جمهوری اسلامی تنها با تکرار و تفسیر سخنان مقام معظم رهبری می‌خواهیم ناکارآمد بودن جناح خوش‌ خط و خال را نمایان کنیم؛ نه این‌که کار ما غلط باشد ولی کافی نیست. ما فقط حرف از جناح مخالف می‌زنیم اما دریغ از چند کلمه حرف زدن درباره خودمان. خود را رها کرده‌ایم و فقط به انتقاد از حزب رقیب پرداخته‌ایم اما اکنون وقت آن رسیده که کمی هم از خودمان انتقاد کنیم.

مگر ادعای ما اصولگرایی نیست؟ مگر پایبند به اصول نظام نیستیم؟ مگر گوش‌به‌فرمان رهبری نیستیم؟ اما این کافی است؟ فقط اصول عقایدمان صحیح است اما هیچ کاری نمی‌کنیم. فقط و فقط داریم در وسط میدان با جناح مقابل مبارزه تن‌به‌تن می‌کنیم. او دارد می‌جنگد تا عقایدش را صحیح نشان دهد و ما می‌جنگیم تا عقاید او را نقض کنیم اما در این میان یک‌چیز گم‌شده است و آن عقاید ماست؛ در این میدان فقط رقیب است که دارد از تفکراتش حرف می‌زند و ما هیچ حرفی از خود نمی‌زنیم. این است آن حلقه گم‌شده که باعث شده مردم ما را فراموش کنند. منِ شهروند نماینده‌ام را به مجلس می‌فرستم تا حرف از کار درست بزند اما وقتی دیدم نماینده‌ام فقط نقد کار غلط می‌کند و خودش درست را نمی‌داند به‌غلط بودن انتخابم پی می‌برم.

ما حرف از کار درست نزدیم و فقط درباره کار غلط حرف زدیم و مردم هم خیال کردند ما نمی‌دانیم درست چیست درحالی‌که می‌دانستیم اما سرمان به مخالفت و انتقاد و دعوا گرم شد و از کار درست دم نزدیم.

مردم شاید نتوانند طرح خوب ارائه دهند اما اگر طرح خوب و بد را برای آن‌ها توضیح دهیم می‌توانند خوب را از بد تشخیص دهند ولی ما فقط از طرح بد حرف زدیم و طرح خوبی نداشتیم.

مثل ما مثل مردمانی است که می‌دانند چه چیز را نمی‌خواهند اما نمی‌دانند چه می‌خواهند. آری! ما می‌دانستیم حرف رقیب درست نیست اما خودمان هم حرف درست را نزدیم.

ختم کلام

اکنون باید خودمان را نقد کنیم و با اصلاح خودمان آماده میدان شویم... با نگاه به خودمان ببینیم مشکل کجای کارمان بوده و با اصلاح آن به پیروزی پیش رو فکر کنیم.

خطاط

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خطاط