خط خطی های سیاسی و فرهنگی یک دانشجو

۳۱ مطلب با موضوع «مطلب جالب روز» ثبت شده است

فرار مغز ها از دیدگاه امام خمینی(ره)


❎ به جهنم که فرار میکنند!
این مغزهاست که شما را به تباهی کشیده‌اند!!

می‌گویند مغزها فرار کردند!
بگذار فرار کنند.
جهنم که فرار کردند این مغزها!
مغزهای علمی نبودند این مغزها، مغزهای خیانتکار بودند، و الّا کسی از مملکت خودش فرار می‌کند به امریکا؟!
از مملکت خودش فرار می‌کند به انگلستان و زیرِ سایه انگلستان می‌خواهد زندگی بکند؟
این مغزها بگذار فرار بکنند، بهتر که فرار می‌کنند! غصه نخورید برای اینها، برای اینها که کشته شده‌اند غصه نخورید این قدرها.

برادرها! خودتان بیدار باشید که این مغزهایی که دارند فرار می‌کنند این مغزهاست که شما را به تباهی کشیده‌اند.
این مغزهایی است که نگذاشتند جوانهای ما تحصیل کامل بکنند، اینها باید هم بروند؛ باید هم فرار کنند؛ دیگر جای زندگی برای آنها نیست.

ما هم یک مغزهایی داریم که با اینکه مغز علمی هستند دارند به مردم کمک‌ می‌کنند؛ دارند می‌روند دِرو می‌کنند. این مغزها را ما می‌خواهیم؛ نه آن مغزهایی که حالا که برایشان تَعُّیش حاصل نیست فرار کنند. چرا به خود نمی‌آیند اینها؟ چرا اینها نمی فهمند مقدار خودشان را و مقدار مملکت ما را؟

ما این مغزهایی را می‌خواهیم که در عین حالی که دکتر است، در عین حالی که مهندس است، می‌رود در جهاد سازندگی و جهاد سازندگی را راه می‌اندازد.

ما این مغزها را می‌خواهیم که از امریکا پا می‌شود می‌آید اینجا می‌گوید من آمده‌ام برای کمک؛ نه پا بشود فرار کند از اینجا!
این مغزهای فرّار به درد ما نمی‌خورد، بگذار فرار کنند.

اگر شما هم می‌دانید که در اینجا جایتان نیست، شما هم فرار کنید! راه باز است. مملکت ما آدم می‌خواهد حالا؛ نه مغزهایی که می‌روند در پناه انگلستان و در پناه امریکا.

📝 صحیفه امام، جلد ۱۰، صفحه ۴۰۳ و ۴۰۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خطاط

راز زنده بودن الیاس علیه السلام


 بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
 

الیاس علیه السلام از پیامبرانی است که هنوز زنده و غایب از نظرهاست. نقل شده: حضرت عزرائیل علیه السلام نزد او رفت تا روحش را قبض کند. الیاس علیه السلام به گریه افتاد.

عزرائیل علیه السلام گفت: آیا گریه می کنی، در حالی که به سوی پروردگارت باز می گردی! الیاس علیه السلام گفت: گریه ام از ترس مرگ نیست، بلکه برای شبهای [طولانی[ زمستان و روزهای [گرم و طولانی] تابستان است که دوستان خدا، در این شبها به عبادت می گذرانند و در این روزها روزه می گیرند و در خدمت خدا هستند و از مناجات با محبوب لذت می برند؛ ولی من از صف آنها جدا شده، اسیر خاک می گردم.

خداوند به الیاس علیه السلام وحی کرد: تو را به خاطر آنکه دوست داری در خدمت ما باشی، تا روز قیامت مهلت دادم تا زنده باشی [و در صف اولیاء خدا مشغول مناجات بمانی].

 

 مجله :مبلغان - مهر و آبان 1385، شماره 83

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خطاط

شعر زیبای امام حسین (ع) از قاآنی شیرازی


امام حسین(ع)



بارد چه؟ خون زدیده، چه سان؟ روز و شب! چرا؟

از غم،کدام غم؟غم سلطان کربلا!

نامش چه بد؟حسین!ز نسل که؟از على!

مامش که بود؟فاطمه!جدش که؟مصطفى‏

برای مشاهده ادامه مطلب روی اون  فلش زرد بالا سمت چپ زیر تاریخ کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خطاط

شعر زیبای آسیاب به نوبت از مثنوی


آسیاب به نوبت:

رفت روزی زاهدی در آسیاب
آسیابان را صدا زد با عتاب

گفت دانی کیستم من گفت :نه
گفت نشناسی مرا، ای رو سیه

این منم ، من زاهدی عالیمقام
در رکوع و درسجودم صبح وشام

ذکر یا قدوس ویا سبوح من
برده تا پیش ملایک روح من

مستجاب الدعوه ام تنها وبس
عزت مارا نداند هیچ کس

هرچه خواهم از خدا ، آن میشود
بانفیرم زنده ، بی جان میشود

حال برخیز وبه خدمت کن شتاب
گندم آوردم برای آسیاب

زود این گندم درون دلو ریز
تا بخواهم از خدا باشی عزیز

آسیابت را کنم کاخی بلند
برتو پوشانم لباسی از پرند

صد غلام وصد کنیز خوبرو
میکنم امشب برایت آرزو

آسیابان گفت ای مردخدا
من کجا و آنچه میگویی کجا

چون که عمری را به همت زیستم
راغب یک کاخ و دربان نیستم

درمرامم هرکسی را حرمتیست
آسیابم هم ، همیشه نوبتیست

نوبتت چون شد کنم بار تو باز
خواه مومن باش و خواهی بی نماز

باز زاهد کرد فریاد و عتاب
کاسیابت برسرت سازم خراب

یک دعا گویم سقط گردد خرت
بر زمین ریزد همه بار و برت

آسیابان خنده زد ای مرد حق
از چه بر بیهوده می ریزی عرق

گر دعاهای تو می سازد مجاب
با دعایی گندم خود را بساب...
 
 
                              "مولانا"

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خطاط

چگونه سرانه مطالعه را بالا ببریم؟

یارانه ی هر فرد 45 هزار تومان است.
با این مبلغ میتوان هر سه جلد کتاب بیشعوری (خاویر کرمنت) بعلاوه کتاب دوقرن سکوت (عبدالحسین زرین کوب) را خریداری کنید.
شما میتوانید با پول سه کیلو ماست یک جلد کتاب فلسفی مثل "چنین گفت زرتشت"(نیچه) و با پول دو کیلو ماست "اگزیستانسیالیسم"(سارتر) را تهیه کنید.
شما میتوانید 5هزار تومن از پول لوازم آرایشی خودرا برای خرید کتاب ترانه های خیام(صادق هدایت) کنار بگذارید و هم از ادبیات و هم از فلسفه ای که در آن موج میزند استفاده کنید.
آیا میدانید شما با پول دوتا آبمیوه میتوانید کتاب ارتجاع مترقی(عبدالکریم سروش) را بخرید؟

بسیار میتوان از این مثالها به کار برد
پس برای عدم مطالعه مشکلات مالی را نمیتوان بهانه کرد زیرا که امروزه میتوان با هزینه ای معادل یک آدامس pdf کتابها را تهیه نمود.

اما مشکل وقت:
هر فرد جوان و میانسال بین 6تا8 ساعت به استراحت و خواب نیاز دارد. اما اغلب ما 9 ساعت میخوابیم و یک ساعت پس از آن را در رختخواب سپری میکنیم.
آیا میدانستید اگر هر شب قبل از خواب 17 دقیقه وقت بگذارید سرانه ی مطالعه ی ایران به ژاپن و اگر 31 دقیقه وقت بگذارید سرانه ی مطالعه ی کشور را به سوئد می رسانید. آیا میدانستید چه رابطه ی محکمی بین مطالعه و سطح فرهنگ جوامع برقرار است؟

حالا که داریم به عید نزدیک میشویم سری به کتابخانه ها هم بزنیم و در کنار نو کردن سال افکارمان را هم گرد گیری کنیم.
 
اگر همین حالا کانال ها و پیج هایی را که جُک قومیتی و جنسیتی منتشر میکنند را ازگوشی خود پاک کنیم و در چند کانال خوب و مفید عضو شویم همزمان چند کار بزرگ را انجام داده ایم:
از نفاق و در نتیجه تجزیه ی کشور جلو گیری میکنیم.
به فرهنگمان کمک میکنیم و نگاه های جنسیتی و تحقیر کننده را از بین میبریم.
به معلومات خودمان می افزاییم و به دیگران انتقال میدهیم.
📚📚📚📚📚

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خطاط

جامه سرخ و پادشاه عادل

جامه سرخ

 

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

 

 

 

آورده اند که: پادشاهی عادل در سرزمین چین حکومت می کرد تا این که بر اثر بیماری حس شنوایی خود را از دست داد. پس در نزد وزیران سخت بگریست. آنان برای آرامش پادشاه گفتند: اگر حس شنوایی رفت، خدا به شما عمر زیاد می دهد.

 

پادشاه گفت: شما را غلط است. من بر آن گریه می کنم که اگر مظلومی برای دادخواهی آید آواز او را نشنوم. پس بفرمود تا در همه سرزمین ندا کنند: هیچ کس جامه سرخ نپوشد جز مظلوم، چون لباس او را ببینم بفهمم که او مظلوم است و به یاری اش بشتابم.

 

به نقل از: جوامع الحکایات، نوشته محمد عوفی

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خطاط

برخورد رهبری با زوج عقد نکرده

برخورد کریمانه

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

 

 

یکی از دوستان می گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوه های اطراف تهران رفته بودند، با دختر و پسری دانش جو برخورد می کنند که از حیث ظاهر وضع مناسبی نداشتند و تصور می کردند که آقا دستور دست گیری آنها را خواهد داد، ولی بر خلاف تصور آن دو، مقام معظم رهبری با آنها احوال پرسی و از شغل و فامیل بودنشان سؤال کردند. آن پسر وقتی با خُلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت که ما دوست هستیم. آقا ابتدا درباره ورزش با آنان صحبت کردند و بعد هم فرمودند: بد نیست صیغه محرمیت میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید و به آنها پیشنهاد دادند که اگر مایل بودند در فلان تاریخ بیایند تا شخصاً عقدشان را بخواند. آن دو خداحافظی کردند و رفتند و بعد از مدتی طبق قرار همراه خانواده خود به محضر آقا رسیدند و آقا عقد آنها را جاری کردند.

 

به نقل از: محمد امین نژاد، آب، آیینه، آفتاب، ص 56

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خطاط

روایت/ مقدمه اجابت دعا و پاداش انفاق در راه خدا

بسم الله الرحمن الرحیم

 

راوی می گوید: امام صادق علیه السلام عرض کردم: دو آیه در کتاب خدا وجود دارد که آن دو را می جویم ولی نمی یابم.


برای مشاهده ادامه مطلب روی اون  فلش زرد بالا سمت چپ زیر تاریخ کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خطاط

داستان چپق و باروت به جای توتون !

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بابا می گفت در دوسالگی پدر ومادرش را از دست داده بود ودایی اش اورا بزرگ کرده است وچون ته تغاری بوده همه خصوصا دایی خیلی خاطرش را میخواسته اند. باباخاطرات زیادی از دایی داشت. می گفتدایی چون شکار چی بود، مراهمیشه همراه خودش به کوهستان می برد. اوکه عادت داشت چپق بکشد، مدام ازمن میخواست تا آن رابرایش آماده کنم. من از دست چپق چاق کردن او ذلّه شده بودم. نمی دانستم چه کار کنم دست از سرم بردارد. یک بار، مقداری باروت از تفنگش را برداشتم وتوی چپق ریختم کمی توتون هم رویش گذاشتم وبه دست دایی بینوایم دادم. دایی که با دوستانش گرد آتش نشسته بودند، چپق را روشن کرد کمی بعد آتش به باروت ها که رسید چپق ترکید و ریش سیبیل دایی را سوزاند خنده جمع به هوا رفت من از ترس فرار کردم وبالای درختی پنهان شدم دایی از یک طرف خیلی عصبانی بود وازطرف دیگر می ترسید حیوانات وحشی کوهستان مرا بدرند. دنبال من می گشت وفریاد می زد بیا کاری به کارت ندارم از ان به بعد دایی دیگرچپقش را خودش چاق میکرد.

 

برگرفته از کتاب (دا) بخش اول صفحه 19

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خطاط

جنگی که در آن سه میلیون ایرانی به دست اعراب کشته شدند!

بسم الله الرحمن الرحیم

 

این متن رو به دقت تا اخر بخونید👇👇👇👇

 

جنگ ترک الجبلین که در آن سه میلیون ایرانى به دست اعراب کشته شدند چه بود؟😮

 

راستش اصلا چنین جنگی وجود نداره و این اسمو من از خودم در اوردم😄

 

ولی برای حرفم منبع دارم: کتاب تاریخ طبری،جلد سوم، صفحه 567

برای مشاهده ادامه مطلب روی اون  فلش زرد بالا سمت چپ زیر تاریخ کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خطاط